جدول جو
جدول جو

معنی شال محله - جستجوی لغت در جدول جو

شال محله
(مَ حَلْ لِ)
نام دهی است از دیه های اطراف تنکابن. (از سفرنامۀرابینو ترجمه فارسی ص 143). مخفف آن شل محله است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ مَ حَلْ لَ)
موضعی است از ’یخ کش’ در ’اشرف’. (سفرنامۀ مازندران تألیف لوی رابینو ص 125)
لغت نامه دهخدا
(گِ مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 15000 گزی شمال خاوری آمل، کنار رود خانه هراز. هوای آن معتدل و دارای 215 تن سکنه است. آب آن از رود خانه هراز ومحصول آن برنج، کنف و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ نَ)
دهی از دهستان سیاهکلرود است که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 210 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی است از دهستان خرم آباد، شهرستان شهسوار. واقع در 9000 گزی جنوب شهسوار. واقع در دشت و هوای آن معتدل و مرطوب است. سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از رود خانه چشمه کیله تأمین میگردد. محصول آن برنج، مرکبات، جالیزکاری و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لِ مَحَلْ لَ / لِ)
دهی است از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار، واقعدر 16 هزارگزی جنوب باختری شهسوار دامنه، هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی. دارای 330 تن سکنه، شیعه، لهجۀ آنان گیلکی و فارسی. آب آن از رود خانه چالکرود، محصول آنجا چای، مرکبات و برنج، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گاوداری، راه آن مالرو است. تابستان به ییلاق جنت رودبار میروند. بنای معصوم زادۀ آن قدیمی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 105 بخش انگلیسی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان حومه بخش رامسر، شهرستان شهسوار. واقع در 4 هزارگزی باختری رامسر و یک هزارگزی جنوب راه شوسۀ رامسر به رودسر. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 760 تن سکنه گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رودخانه صفارود. محصول آن چای و مرکبات و شغل اهالی زراعت و چوبداری و نجاری و قصابی و سفیدگری در رامسر و توابع است و دبستانی نیز دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لِ)
دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. دارای 180 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن برنج. کنف. صیفی و نیشکر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لِ مَحَلْ لَ)
نام محلی کنار راه رامسر و لنگرود میان دریا و کیاکلا در 526400 متری تهران. از نواحی نشتا (تنکابن) محسوب میشود. (سفرنامۀ رابینو ص 106). دهی جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان. در چهارهزارگزی جنوب باختری لنگرود. نزدیک راه شوسۀ لنگرود به لاهیجان. کوهستانی، معتدل مرطوب و مالاریائی. با340 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا برنج، چای، ابریشم و صیفی. شغل اهلی زراعت و نان برنجی پزی و پارچۀ ابریشمی بافی. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ مَ حَلْ لَ)
موضعی در دوهزار (تنکابن). (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 107)
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ حَلْ لِ)
دهی از دهستان گسگرات بخش صومعه سرا از شهرستان فومن. سکنۀ آن 171 تن. آب آن ازرودخانه شاندرمن است. محصول عمده برنج، توتون و مختصر ابریشم میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لِ / لَ مَ حَلْ لَ)
طالش محله. دهی است که با ده سرهند، دیوشل را تشکیل دهند و بر سر راه لنگرود به لاهیجان قرار دارد، کوهستانی و مرطوب است. محصول آن چای، برنج، ابریشم و مرکبات و نان برنجی آنجا معروف است. رجوع به دیوشل شود
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
از دهات سیاه رستاق تنکابن. و رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 144 شود، مقام. مرتبه. رجوع به بالا شود در همه معانی
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ / لِ)
محلۀ بالا. کوی بالای هر آبادی. برابر محلۀ پائین یا پائین محله
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ / لِ)
از دیه های فرح آباد (ساری). (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 161) :دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری که در 12 هزارگزی شمال خاوری ساری در دشت واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای مرطوب و 180 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه نکا تأمین میشود، محصول عمده آن برنج و غلات و پنبه و صیفی و شغل مردمش زراعت و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان که در 42 هزارگزی جنوب باختری قوچان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 864 تن سکنه و آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری و قالیچه و کرباس بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(شُ مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان لنگاشهرستان شهسوار. سکنۀ آن 110 تن. آب آن از رود خانه کاظمرود. محصول عمده آنجا برنج، چای و مرکبات. راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان که در 47 هزارگزی جنوب باختر قوچان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 217 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و بنشن و شغل مردمش زراعت و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
از توابع خرم آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
تله ی مخصوص شغال گیری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لنگای شهر عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گیل خواران قائم شهر، از توابع زوار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
رودخانه ای که از ارتفاع هزار و سیصد متری کوه البرز و از ارتفاعات
فرهنگ گویش مازندرانی
در شرایط نامناسبی از حالات گوناگون شرم و ندامت و ترس گرفتار
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان عشرستاق هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از روستاهای تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع شیرگاه سوادکوه، از توابع دهستان یخکش بهشهر، از
فرهنگ گویش مازندرانی